شهرفرنگ دنیای مجازی اینترنت
چندی پیش رفیق نازنینی ایمیلی فرستاد و پارگراف اول مطلبی و آدرس صفحه اینترنتی حاوی آن مطلب را برایم فرستاد و نظر مرا درباره مطالب مندرج در آن صفحه و اصولا در مورد کل سایت پرسید. من که از وجود آن سایت و آن مطلب اطلاع نداشتم نظر خود را به بعد از خواندن آن مطلب و مرور کل سایت موکول کردم. آشنایی من با این رفیق به خاطر همکاری های سیاسی مشترک مان بود که شروعش به سال ها قبل ازانقلاب ۱۳۵۷ برمی گردد. زندان رفتنش در ایران و سال ها دراز پناهندگی سیاسی مان در اروپا تزلزلی در این رابطه سیاسی و شخصی به وجود نیاورد. علی رغم همه مشغولیات دیگر فرصتی دست و پا کردم تا به وعده ای که به او داده بودم وفا کنم و مطلب ناکامل زیر را با تاخیر فراهم کردم.
من مطلبی که آدرس اش را فرستاده بودی ( اتوبیوگرافی "مازیار رازی" ) خواندم و از سر کنجکاوی نگاهی سریع به عناوین بقیه مطالب سایت انداختم. در بدو امر تصمیم نداشتم واکنشی بدان نشان دهم، چرا که به لحاظ سیاسی مازیار رازی در جنبش چپ ایران نسل انقلاب چهره ناشناسی است و خودت خوب می دانی که نزد کسانی که با او آشنایی سیاسی دارند به ویژه اعضای "حزب کارگران سوسیالیت" سابق پیشینه چندان خوشنامی ندارد و او را طرد کرده اند. اما آن چه که مرا به نوشتن این یادداشت ترغیب کرد این بود که رفقای دیگری هم بودند که مدت ها از پخش مطالب نادرست سیاسی در رابطه با "حزب کارگران سوسیالیت" از جانب این فرد آگاه بودند و اصرار آنان در روشن شدن واقعیت ها مشوق اصلی من در نوشتن این یادداشت توضیحی بوده است.
حتما تو هم با من موافقی که "تنها حقیقت انقلابی است". پس هرآن چه که حقیقت نباشد اگر ضدانقلابی نباشد حتما غیرانقلابی است. وظیفه یک انقلابی در هر شرایطی بیان حقیقت است و هیچ دستآویزی نه تنها بیان دروغ بلکه کتمان حقیقت را توجیه نمی کند. تاریخچه کمونیست های صادقی که به بهانه گزگ ندادن به دست دشمن طبقاتی به توجیه استالینیزم و جنایاتش پرداختند را امروزه با آن آشنا هستیم. بشریت بهای بسیار سنگینی برایش پرداخته و هنوز هم می پردازد. این مقدمه را برای این نوشتم که بدانی نکاتی که در سطور پایین بدان ها اشاره خواهم کرد نه از سر دادخواهی فردی از سوی خودم و یا به وکالت از جانب دیگر نویسندگان علیه " دزدی ادبی" است، بلکه مبارزه علیه یکی از زشت ترین نحوه "پیش برد مبازره طبقاتی" یعنی دزدی ادبی" از نوع انقلابی اش است. هدف هیچگاه وسیله را توجیه نمی کند. می دانم که با یادآوری این فرد و اعمالش احتمالا کابوس هایی که شب ها در زندان به سراغت می آمد را برایت زنده خواهم کرد، اما این بار تو خود خواسته ای در حالی که سی دو سال پیش عامل اش کسی بود که امروزه بر خود "مازیار رازی" نام نهاده است.
پس از این مقدمه کوتاه حال نگاهی به پاره از نکاتی مندرج در ( اتوبیوگرافی "مازیار رازی" ) بیافکنیم. برای آن که به نکات اصلی برسیم ما بررسی این شرح زندگی که به قلم خودش است را از آخر شروع می کنیم، چرا که در مقابل لاف زنی های بیمارگونه و سراپا نادرست بخش آغازین مطلب، نیمه دوم مطلب نکاتی را مطرح می کند که می توان مستندانه آن ها را مورد بررسی قرار داد.
•>>> می خوانیم :
در سال ۱۹۷۸ ارنست مندل کتابی می نویسد با عنوان « Introduction aux marxisme » این کتاب بلافاصله به زبان های دیگر از جمله به زبان انگلیسی ترجمه می شود. نویسنده این سطور سریعا آن را از متن انگلیسی تحت عنوان « الفبای مارکسیزم» به فارسی ترجمه می کند. این هم زمان با انقلاب ایران است. از مندل خواسته می شود که برای ترجمه فارسی فصلی در مورد انقلاب ایران به کتاب بیفزاید. وی آن را نوشنت و به ترجمه فارسی افزوده شد. این کتاب درسال اول انقلاب در تهران توسط انتشارات " طلیعه" که وابسته به "حزب کارگران سوسیالیست" بود منتشر شد و از آن استقبال شد. رژیم به اهمیت آن پی برد و به نابودی آن پرداخت. سال ها بعد درخارج از کشور هم تکثیر شد. این کتاب در سایت های اینترتی « آرشیو ارنست مندل » ، « آرشیو حزب کارگران سوسیالیت » و « هوشنگ سپهر » که توسط نگارنده این سطور ایجاد شده اند در دسترس همگان قرار دارد.
اما این مطالب چه ربطی با بحثهای شنیداری در مورد اصول مقدماتی مارکسیزم توسط مازیار رازی دارد؟ هر یک از بحثهای شنیداری چیزی نیست جز روخوانی کلمه به کلمه یکی از فصل های ترجمه فارسی کتاب مندل. اگر باور نمی کنید کافی است کتاب را باز کنید و در عین حال نوار آن فصل مربوطه را هم زمان گوش کنید. برای مثال فصل سوم: نابرابری های اجتماعی در طول تاريخ : ص.ص ۴۵-۱۷ و نوار روخوانی آن. غلط خوانی و تلفظ نادرست کلمات خود گواهی است بر میزان سواد روضه خوان ما. حتما حالا می فهمی که چرا کتاب « الفبای مارکسیزم» را از روی سایتش حذف کرده است!
•>>> می خوانیم :
بزرگ ترین شاهکار این فرد در همین بخش است. ۲۵ پیشگفتار بر متون پایه ای مارکسیزم نوشته است. حجم ۲۳ پیشگفتار بین چند سطر و حداکثر ۲ صفحه می باشند. اکثر این نوشته ها اقتباس و یا رونویسی از مطالب قبلا چاپ شده هستند. این نوشته ها به علت عدم فهم کپی بردار از مطالب اصلی به لحاظ سیاسی نامفهوم، نادرست و بی ارزش اند، و به لحاظ نگارش در سطح انشای یک دانش آمور دبیرستانی همراه با غلط های املائی و انشائی فراون، نظیر نوشته های دیگر او. اما دو پیشگفتار بر کتاب های « کاپيتال » نوشته مارکس و « بين الملل سوم پس از لنين» نوشته تروتسکی از نوع دیگری اند.
این نوشته ۵۰ صفحه مطلب با سبک نگارشی ادبی و نثر روان فاقد غلط های املائی و انشائی است. تفاوت این نوشته با سایر پیشگفتارها فقط در تعداد صفحات و یا سبک نگارش نیست. مشکل هر دواین نکات را با سفارش دادن نوشتن مقاله به یک اهل قلم می توان حل کرد، کما این که در گذشته بدان متوسل شده بود. تمایز آن عمدتاً در محتوا، نوع مطلب، نحوه بیان و استدالات آن است. کسانی که با اقتصاد مارکسیستی آشنایی داشته باشند سریعاً به این نکته پی می برند و مؤلف آن را در بین چهره های شناخته شده سراغ می گیرند و او را در ردیف «نظریه پرداز مارکسیست» قرار می هند.
در دهه ۱۹۷۰ میلادی انتشارات سرشناس «پنگوئن» کتاب «کاپیتال» مارکس را تجدید چاپ می کند. از مندل خواسته می شود که پیشگفتاری برآن بنویسد. این پیشگفتار در جلد نخست چاپ می شود. در ایران بابک احمدی این مقدمه را از ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه می کند و نوسنده این سطور با مترجم همکاری داشت. این کتاب در سال ۱۳۵۸ در تهران تحت عنوان «درآمدی بر نخستین مجلد سرمايه کارل مارکس» در ۹۰ صفحه چاپ می شود. ناشر این کتاب در تهران «انتشارات مازیار» بود. اشتباه نشود «انتشارات مازیار» هیچ رابطه ای با «مازیار رازی» امروزی ندارد. فرد مورد نظر ما آن سال ها نام دیگری داشت و کسی هم او را نمی شناخت. دو سال پیش مسئول «نشر بیدار» یک نسخه از آن کتاب را برای من فرستاد تا به « آرشیو ارنست مندل » افزوده شود. چندی بعد افراد مختلفی به من خبر دادند که فردی به نام «مازیار رازی» کتاب مندل را تحت عنوان « پیشگفتار بر سرمايه کاپيتال » به عنوان نوشته خودش در سایت های مختلف چاپ کرده است. با مقایسه ترجمه بابک احمدی با «پیشگفتار مازیار رازی بر سرمايه کاپيتال» معلوم شد که«پیشگفتار مازیار رازی » یک رونویسی کلمه به کلمه ای از ترجمه بابک احمدی بیش نیست. تنها تفاوت آن دو در دو نکته است حذف بیش از یک سوم کتاب، و جا به جایی پاراگراف ها برای رد گم کردن. خود قضاوت کنید:
درآمدی بر نخستین مجلد سرمايه کارل مارکس : ترجمه بابک احمدی
پیشگفتار مازیار رازی بر سرمايه «کاپيتال»
داستان پیشگفتار مازیار رازی بر کتاب « بين الملل سوم پس از لنين » نوشته تروتسکی هم شبیه داستان پیشگفتار بر سرمايه «کاپيتال» نوشته مارکس است. نوسنده این سطور زیر نام م.آگاه کتاب «بين الملل سوم پس از لنين» را به فارسی برگردانده، پیشگفتاری طولانی بر آن نوشت و در سال ۱۳۵۸ در تهران توسط انتشارات "طلیعه" که وابسته به "حزب کارگران سوسیالیست" بود به چاپ رسید. رژیم به نابودی آن پرداخت. سال ها بعد درخارج از کشور تکثیر شد. این کتاب درسایت های اینترتی « آرشیو حزب کارگران سوسیالیت » و « هوشنگ سپهر » در دسترس همگان قرار دارد. «پیشگفتار مازیار رازی » یک رونویسی کلمه به کلمه از پیشگفتار نوشته من است. تنها تفاوت این دو متن در کلمه آغازین است که در متن اصلی "شصت سال" و در متن دزدی به جای آن "هشتاد و شش سال" آمده است چرا که دزدی مازیار رازی بیست و شش سال بعد از چاپ متن اصلی انجام گرفته است. خود قضاوت کنید
پیشگفتار م.آگاه بر کتاب « بين الملل سوم پس از لنين» ص.ص ۷ – ۳۰
پیشگفتار مازیار رازی بر کتاب «بين الملل سوم پس از لنين»
«
مازیار رازی ترجمه جدیدی از « نقد برنامه گوتا » نوشته مارکس را در اختیار خوانندگان قرار می دهد. معمولا زمانی ترجمه جدیدی از یک کتاب انجام می شود که ترجمه ها قبلی نادرست، ناقص، نارسا و یا ناباب باشند. مازیار رازی دراین مورد توضیحی نمی دهد. ما تحقیق د ر این مورد را برعهده می گیرم.
این ترجمه مازیار رازی شامل دو بخش است. بخش نخست « نقد برنامه گوتا » نوشته مارکس است که صفحات ۸ تا ۴۰ را در برمی گیرد. این نوشته مارکس سال ها پیش تر توسط م ع به فارسی ترجمه شده و آن را در آدرس http://www.k-en.com/Book/marx/m-guta/guta.htm می توان مشاهده کرد. ترجمه مازیار رازی چیزی نیست جز تایپ مجدد ترجمه ع م بدون یک واو پس یا پیش. حتی غلط های املایی در ترجمه اول تصحیح نشده اند. برای نمونه در هر دو ترجمه و در همه جا کلمه "وهله" با املای غلط "وحله" نوشته شده که ازمیزان سواد فارسی رازی و تایپیست حکایت دارد.
بخش دوم ترجمه مازیار رازی دو نامه است. اولی "نامه انگلس به ببل" که صفحات ۴۰ تا ۴۹ را در برمی گیرد. دومی "نامه انگلس به کائوتسکی " است که صفحات ۵۰ تا ۵۴ را در برمی گیرد. این دو نامه هم سال ها پیش تر به فارسی ترجمه شده بودند و در آدرس http://www.siahkal.com/classic2/Marx-Karl-GOTHA.pdf صفحات ۱۷ تا ۲۹چاپ شده اند. این بخش از ترجمه رازی چیزی نیست جز تایپ مجدد ترجمه سایت سیاهکل بدون یک واو پس یا پیش.
معروف است که مشت نمونه خروار است، از اینرو در این جا به بررسی تطبیقی شاهکارهای مازیار رازی بسنده می کنم و ادامه آن را به دیگران وامی گذارم.
حال به نیمه اول نوشته که قرار است با شخصیت سیاسی مازیار رازی از زبان خودش آشنا شویم، می پردازیم. از بخت بد نویسنده اعضای "حزب کارگران سوسیالیست" سابق نه هنوز همگی دنیا را ترک گفته اند و نه همه صحنه سیاست و مبارزه را رها کرده اند. اما یک تفاوت بزرگ بین آنان و او وجود دارد و آن روش مبارزه است.
به اجمال به پاره ای از نکات افتخار آمیز در زندگی اش می پردازم!
•>>> در بیوگرافی به زبان انگلیسی مدعی می شود که از سن ۳ سالگی وارد مبارزه علیه رژیم شاه می شود و در ۶ سالگی دستگیر می شود. خانواده اش برای خلاص شدن ازدست این پسر پرشروشور انقلابی او را درسن ۱۵ سالگی و قبل از پایان تحصیلات دبیرستانی به لندن می فرستند.
پس از استالین نابغه استالینیت ها ، شاهد اولین تروتسکیست مادرزاد هم شدیم! نویسنده این سطور بیش از ۴۰ سال است فردی را که در سال های اخیر اسم « مازیار رازی» را برای خود انتخاب کرده به خوبی می شناسد. به استناد گفته های مادرش علت فرستادن فرزندشان به لندن عدم قبولی در کنکور دانشگاه بود و نه سرکشی انقلابی. معروف است که دروغگو کم حافظه هم می شود: در صفحه فیس بوک خود مدعی است که دارای دیپلم مهندسی از دانشگاه ملی ایران است!.
•>>> در بیوگرافی به زبان انگلیسی مدعی می شود که از سن ۱۶ سالگی در انگلستان در «گروه بین الملل مارکسیستی» International Marxist Group -IMG بخش دبیر خانه بین الملل چهارم عضویت یافت. از اواخر دههی ۶۰، هنگامی که در لندن تحصیل میکرد یکیاز فعالان و سازماندهای دانشجویی در جنبش ضد جنگ ویتنام بود. که نخستین تروتسکیست ایرانی در جهان بوده اما در نسخه فارسی به اروپا رضایت می دهد.
تصور کنید یک جوان ایرانی ۱۶ ساله ای که از ایران به لندن می رود و در اوج مائوئیزم نه تنها بلافاصله عضو یک گروه تروتسکیستی می شود بلکه ازسازمانده های جنبش ضد جنگ ویتنام هم می شود. هنر نزد ایرانیان است و بس! اما ادعای نخستین تروتسکیست ایرانی بودنش هم مسخره و هم کاملا نادرست. لاف زنی سفیهانه یک شیاد سیاسی مبتلا به عقده خود "بزرگ بینی". استالین اگر نخستین تروتسکیست های ایرانی را بطور فیزیکی نابود کرد اما مازیار رازی آن ها را از صحنه تاریخ حذف کرد تا خود جای آن ها را بگیرد.
•>>> مدعی می شود که
نویسنده این سطور که با همه این تشریات همکاری داشت و با ترجمه مطالب و نگارش مقالات در انتشار آنان سهیم بود و هم چنینن مسئول انتشارات طلیعه که شخصا کتاب های بسیاری را به فارسی ترجمه کرد ( سایت آرشیو حزب کارگران را ببینید)، گواهی می دهد که فردی که در سال های اخیر اسم « مازیار رازی» را برای خود انتخاب کرده درفاصله سال های ۱۳۵۳- ۱۳۶۹حتی یک سطر هم برای این نشریات ننوشت، هیچ مطلبی هم ترجمه نکرد و تنها نقش وی انتقال مطالب صفحه بندی شده نشریات و کتاب ها به چاپخانه بود. در « آرشیو حزب کارگران سوسیالیت» مجموعه انتشارات گروه در فاصله سال های ۱۳۵۳ – ۱۳۶۹ گردآوری شده و هیج نوشته ای از مازیار رازی وجود ندارد.
•>>>می نویسد که
اما نمی نویسد که شخص وی اصولا درخوزستان نبود و پس از دستگیری رفقا حزبی در اهواز، رهبری حزب برای کسب اطلاعات از چند و چون دستگیری اعضا، او را از تهران به اهواز می فرستد. کمیته او را بازداشت می کند اما پس از ۴۸ ساعت آزاد می شود. ولیکن دیگر رفقای دستگیر شده تا مرز اعدام پیش رفتند و بیش از ۱۱ماه در زندان بسربردند. حال که مازیار رازی پس از سی سال چنین به جعل رویدادهای گذشته می پردازد تا از خود یک انقلابی، یک نظریه پرداز ویک قهرمان بسازد، خوب است بیادش آوریم که بزدلی، خباثت طبع، فدا کردن دیگران برای نجات خودش بود که موجب گرفتار شدن تنی چند از رفقا از جمله خود تو سیروس شد. در حالی خودش ازهتل هیلتون کراچی سردرآورد.
•>>> می نویسد که
کسی که تا زمان این انشعاب و حتا تا ده سال بعد از آن یک مقاله که جای خود دارد حتی یک جمله هم به ادبیات حزبش ارائه نداده بود، می شود رهبر انشعاب ! یکی از ویژگی های استالینیزم تحریف تاریخ است و گوبلز هم معتقد بود که دروغ هرچه بزرگ تر باشد زودتر باورش می کنند!
:•>>> مدعی می شود که
من آنم که رستم بود پهلوان. وقتی که خود چیزی در چنته نداری باید از دیگران مایه گذاشت؟ تنها دو بار مندل را دید آن هم به عنوان یک شنونده در جلسه سخنرانی برای عموم که در سال های دهه ۱۹۷۰ در لندن برگزار شد. این مرید قلابی مندل و دزد آثار او که این همه سنگ او را به سینه می زند حتی در مراسم بزرگداشت مندل که پس از مرگش در گورستان پرلاشز در پاریس برگزار شد و بیش از ۲۰۰ ایرانی غیر تروتسکیست از سراسر اروپا در آن شرکت داشتند، نه خود شرکت کرد و نه نماینده ای از سوی تشکیلات قلابی تر از خودش.
حال می رسیم به عبارت آغازین (اتوبیوگرافی"مازیار رازی)، همان جمله که را خونت به جوش آورد و به رخ خودش هم کشیدی:
•>>> می نویسد:
اینترنت و دنیای مجازی اش شهرفرنگ شگرفی است با تمام محاسن و معایبش. همانند هر اختراع و کشف علمی نو به خودی خود نه خوب است و نه بد، نه مفید است و نه زیان بخش. این بستگی دارد که توسط چه کسی و برای چه هدفی مورد استفاده قرار گیرد. در دنیای مجازی بی در و پیکر اینترنت، دستبرد زدن به آثار دیگران، آفرینش چهره های قلابی، و تحریف رویدادها امر آسانی است که " آدم های پست" را سخت به وسوسه می اندازد.این روزها شجاعت پرنده کمیابی است. می گویند که دشمن حقیر آدم را حقیر می کند، باید افزود که دوست حقیر به مراتب بیشتر. با روش های حقیر و پست به اهداف و آرمان های والای انسانی نمی توان رسید. مبارزه با این نوع انحطاط و شیادی وظیفه هر انسان با ذهن و وجدان سالمی است، چه رسد به کمونیست ها، به ویژه زمانی که خاطی ومجرم خود را"کمونیست " بداند.
سپهر
فروردین ۱۳۹۳